گفتگو با يکى از کارگران کارخانه آما
کامران پایدار: با سلام و خسته نباشید، با تشکر از همراهیتان در این گفتگو، مایلم در ابتدا در باره کارخانه آما، تعداد نیروها و خطوط و شرایط تولیدی کارخانه و ... سئوال نمایم؟
کارگر آما: در کارخانه آما جمعا و در بخشهای مختلف خطوط تولید مانند تراشکاری، آهنگری، انبار و ... 500 نفر کارگر مشغول به کارند. کارخانه در کیلومتر 17 جاده مخصوص کرج واقع است. تولیدات کارخانه از انواع موتور جوش گرفته تا همه ابزار آلات مربوط به جوشکاری است .
کامران پایدار: شرایط کاری کارگران، نوع استخدام و دستمزدهای کارگران چگونه است ؟
کارگر آما: به همت قوانین و سیاستهای ضد کارگری حکومت اسلامی از یک سو و از طرف دیگر به دلیل اشتهای سیری ناپذیر سرمایه داران در اینجا و در همه جا دیگر٬ خبری از استخدام رسمی و امنیت شغلی در کار نیست. به دستور جناب علیزاده که مالک و مدیر کارخانه تشریف دارند قراردادهای کاری کارگران از یکماه شروع میشود تا 2 ماه، 3ماه، 6 ماه و ... البته علیزاده با برخی از نزدیکان و کارچاق کنها و نورچشمی های اطرافش قراردادهای یکساله هم میبندد. در اینجا هیچ امنیتی برای ادامه کار در فردا هم وجود ندارد. معلوم نیست آیا فردا هستی یا عذرت را خواهند خواست. همین کاغذ پاره های قراردادهای موقت و یک طرفه هم کشک است. کافی است کارگری در جایی و در گوشه ای برای یک خواست بسیار کوچک حتی برای رفتن به یک روز مرخصی، یا دریافت دستمزد معوق و... برخلاف میل کارفرما پافشاری و اصرار و اعتراض نماید. این دیگر کارش تمام است! به احتمال زیاد فردا اول صبح نگهبانی دم درب کارخانه مانع ورودش میشود و همانجا حکم اخراجش را دستش میدهند. اینجا از پادگان و سربازخانه و از اردوگاههای کار اجباری هم بمراتب بدتر و خشن تر است. فقط باید برایشان امر بردار و مطیع و سودآور باشی، کمترین پافشاری برای احقاق حقوق انسانی و مسلم خودت در اینجا مساویست با کفر و جنایت و با مجازات و اخراج جواب می گیرد.
دستمزدها هم روشن است. میگویند هر چه قانون گفته است! قانون را کی نوشته همین آخوندها، همین حکومت اسلامی که همه وجود سیاه و نکبتش ضد انسانی و ضد کارگریست. میگویند 389 هزار تومان، همین 89 هزار تومانش را هم به بهانه بیمه و بازنشستگی و هزار درد و مرض دیگر بالا میکشند. آخرش سر ماه کارگر می ماند و 300 هزار تومان که پس از یکماه اضافه کاری و زجر کار شبانه روزی شاید دریافتی پایان ماه به 450 تا 500 هزار تومان برسد .
کامران پایدار: 400 تا 500 هزار تومان، آیا این میزان دستمزدها در این شرایط گرانی و تورم و سقوط ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی که بهای هر دلار هم تا همین امروز به 2600 تومان رسیده برای زندگی کافی است؟
کارگر آما: این پول و این دستمزدهای مسخره و ناچیز را اگه خرجش نکنیم و فقط نگاهش کنیم کافیست !
گوشت کیلویی 30 هزار تومان، ماست بسته ای 3 تا 5 هزار تومان، برنج کیلویی 4 تا 5 هزار تومان، یک حلب روغن 4 کیلویی 15 تا 17 هزار تومان، تخم مرغ دانه ای 200 تا 250 تومان، یک بسته پنیر کوچک 2500 تومان، یک بسته شیر 2000 هزارتومان، نان مصرفی هر عدد از 200 تومان تا 1000 تومان، انواع میوه از 2 تا 10 هزار تومان، اجاره خانه یک آلونک 30 متری که فاقد هرگونه امکانات زندگیست در جنوب شهر، در شوش و یافت آباد و آذری و ... برابر است با 7 میلیون تومان پیش و ماهی 300 هزار تومان کرایه، یک نسخه دوا و دکتر برای یک سرماخوردگی معمولی بالای 50 هزار تومان آب میخود، همه هزینه های ریز و درشت روزمره زندگی را همینطور بگیر و برو ...
از همه بد تر متاسفانه این روزها مدرسه ها هم باز میشود. به جای شادی و خوشحالی که فرزندانمان به مدرسه می روند باید بگوییم متاسفانه، چون قادر به پرداخت هزینه های کلان ثبت نام مدرسه و خرید و تهیه کیف و کفش و لباس و لوازم مدرسه هم نیستیم. از همین حالا که دو هفته به بازگشایی مدارس مانده در کابوس شرمندگی و نداری گرفتار شده ایم. چکار کنیم برای کیف و کفش و لباس بچه ها؟ چکار کنیم برای تامین هزینه های ثبت نام؟ همیشه کمبود، همیشه نداری و فقر، همیشه شرمندگی و گرسنگی و... نصیب ما و خانواده هایمان در زندگی همین است .
کامران پایدار: بحث مرخصی های اجباری چی بود؟ داستانش به کجا کشید آیا هنوز ادامه دارد؟
کارگر آما: این حکومت اسلامی که خاصیت و هنری جز فقر و ترور و زندان و شکنجه و آدم کشی و دزدی ندارد، برای بقا خودش، برای ماندن و جنایت بیشتر با همه حرص و جنونی که برای ارتکاب به آدم کشی و جنایت دارد راست یا دروغ خیلی سفت و سخت پاشو کرده توی رکاب بمب اتم، آخر ما که در اینجا برای نان و آب و زندگی روزانه و حتی تنفس یک هوای پاک و سالم درمانده و معطل مانده ایم٬ ما را به سلاح هسته ای و بمب اتمی چکار؟ ما زندگی مرفه میخواهیم، ما رفاه میخواهیم، ما امنیت شغلی میخواهیم، ما میخواهیم در مقابل خانواده شرمنده و بی پول و متاسف از مدرسه رفتن فرزندانمان نباشیم، ما میخواهیم کسی از سر فقر و بدبختی کلیه فروشی و تن فروشی نکند، این حکومت این همه پولها و هزینه های میلیارد میلیاردی را صرف خرید بمب اتمی و تروریسم و طالبان و حزب اله و بشار اسد و وسایل و ابزار آلات سرکوب می کند، آخر اینها چه ربطی به منافع و خواست و زندگی ما کارگران دارد؟
محاصره اقتصادی و این بازیهای مسخره و مضحک امریکا و اروپا هم مشکلی شده مزید بر دیگر مشکلات ما. به ما کارگران چه مربوط که امریکا و اروپا با این حکومت گند و تعفن اسلامی چه مشکلی دارند؟ همین امریکا و اروپا بودند که سال 57 همین حکومت اسلامی و خمینی را در بی بی سی و ماه فرو کرده بودند تا این زندگی سگی را برایمان بسازند. کارفرما میگوید بعلت تحریمها مواد اولیه نیست، مواد اولیه نیست کار تعطیل می شود، کار تعطیل میشود در این جنگل سود و سرمایه نه دستمزد هست نه امنیت شغلی. از یکماه پیش ما را در دسته بندی کردند٬ هر دسته باید 10 روز به مرخصی اجباری می رفت. این مسئله در موارد زیادی با مخالف و اعتراض همه ما روبرو شد. فعلا و ظاهرا علیزاده و عواملش عقب نشینی کرده اند. فعلا مسئله مرخصی های اجباری منتفی شده اما بطور مدام به ما گوشزد میکنند که دوباره مرخصی های اجباری و حتی اخراجها در راه است. آنچه مسلم است خطر اخراج و بیکاری در راه است. شاید امروز، شاید فردا و شاید چند روز دیگر. و این استرس و این اضطراب همیشگی بخش ثابت زندگی ما کارگران و خانواده هایمان است .
کامران پایدار: فشار فقر و گرانی زیاد است. دستمزدهای ناچیزمان را بالا می کشند، خانواده هایمان در فقر و محرومیت غوطه ورند، هر روز بدتر از دیروز. چاره چیست، راه حل کدام است ؟
کارگر آما: تا این حکومت هست، تا این نظم و قوانین هست، تا این زندگی زیر و رو نشود همین است که هست. اینها 33 سال پاسدار و بسیجی درست کرده اند، زندان و شکنجه گاه ساخته اند، چوبه دار و شلاق و کهریزک ها را برپا کرده اند تا این نظم باشد، تا این بخور بخور و دزدی و کثافتکاری آخوندها و سران حکومت و سرمایه دارها باشد .
کامران پایدار: آیا در شرایطی که حکومت در بحران و فلج اقتصادی فرو رفته، آیا در شرایطی که حکومت و باندهایش به جان هم افتاده و صد پاره شده اند، آیا برای خلاصی و نجات از این همه بیکاری و اخراج و فقر و محرومیت و تحقیر که گریبان زندگیمان را گرفته است، اتحاد و اعتراض و اعتصاب و مبارزات ما کارگران چه نقشی می تواند داشته باشد ؟
کارگر آما: همیشه گفته اند و درست هم گفته اند که اقتصاد حرف اول را می زند. تصور کنید یک روز از اول صبح فقط برای یک روز همه کارگران تمام مراکز صنعتی ریز و درشت کار را تعطیل نمایند و بگویند کار پیمانکاری و قراردادی ممنوع، اخراج ممنوع، رفاه و افزایش دستمزدها و... چه اتفاقی میافتد؟ اعتصاب و تعطیلی مراکز کار و تولید، این همان چیزی است که قادر است پایه های این حکومت جنایتکار و نظامشان را به لرزه بیاندازد. ما باید در محل کارمان، ما باید در کارخانه ها تکلیفمان را با حکومت و سرمایه دارها معلوم و روشن نماییم. اما متاسفانه بنا به دلایل زیادی با وجود همه خواستها و منافع مشترک و واحدی که داریم همه ما کارگران از اتحاد و همدلی یکپارچه و سراسری برخوردار نیستیم. اعتراض هست، اعتصاب هست اما جسته و گریخته و غیر سازمان یافته، تا چنین باشد این حکومت و علیزاده ها هم بر ما سوارند. باید کاری کرد، باید متحد شویم .
کامران پایدار: می خواهم دقیق تر بگویم مجامع عمومی یا همان جمعهای کارگری خودمان در حین سرویس، صرف غذا و یا هر فرصت دیگری چه نقشی می توانند در پیگیری خواسته ها و مبارزاتمان داشته باشند؟ این مجامع چقدر در برابر حکومت و سرمایه داران قدرت ما کارگران را افزایش میدهند؟
کارگر آما: این که میگویم نتیجه سابقه کاری من تنها در شرکت آما نیست در تمام طول سابقه کاریم حتی در مراکز صنعتی دیگر برایم اثبات شده است. در هر زمانی و برای هر خواسته ای اگر ما کارگران همه با هم و بطور جمعی اعتراض نموده ایم٬ در حالت کلی و عمدتا نتیجه بخش تر بوده است تا مثلا اعتراض تک نفر کارگری که دستمزد معوقش را خواسته و با کارفرما درگیر شده و فردا اول صبح هم نگهبانی دم درب کارخانه حتی مانع از ورودش به محوطه شده است و عذرش را خواسته اند. یک نفر و چند نفر محدود قدرتی ندارد با اخراج و سرکوب و زندان از بین میروند. قدرت ما در اعتراض و اعتصاب همگانی و جمعی ماست. این آن چیزی است که حکومت و سرمایه دارها را وادار و مجبور به تسلیم مینماید. کارگر جماعت در اعتراض و مبارزه جمعی احساس نشاط و قدرت و غرور می کند، برای دستیابی به خواسته هایش پیشروی میکند و نتیجه میگیرد. کارگر در تنهایی و انزوا و فقر و بیکاری احساس ناتوانی و سرخوردگی می کند .
کامران پایدار: با تشکر مجدد.
رفقای کارگر! قدرت ما در برپایی مجامع عمومی و شوراهای مستقل خودمان است. رفقا! برای آزادی و برابری و رفاه، برای یک زندگی شایسته و انسانی، به حزب خودتان، به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید . *